جدول جو
جدول جو

معنی چل و چو - جستجوی لغت در جدول جو

چل و چو
خبر دروغ شایعه بی اساس
تصویری از چل و چو
تصویر چل و چو
فرهنگ لغت هوشیار
چل و چو((چِ لُ چَ یا چُ))
خبر دروغ، شایعه بی اساس
تصویری از چل و چو
تصویر چل و چو
فرهنگ فارسی معین
چل و چو
خس و خاشاک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ لُ چِ)
ساده لوح. دیوانه گونه. ساده و سفیه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(چِلُ چَ)
در تداول عامۀ تهرانیان، به معنی خبرهای دروغ و شایعات بی اساس است. مرادف هو و چو. اراجیف. خبرهای شایع و دروغ. شایعات دروغین. خبرهای بی اصل. اخبار دروغ که بپراکنند. و رجوع به چل وچو افتادن و چل وچو انداختن و چل وچوانداز شود.
لغت نامه دهخدا
تصویری از چلو چوب
تصویر چلو چوب
سیخ کباب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خل و چل
تصویر خل و چل
دیوانه گونه، ساده لوح
فرهنگ لغت هوشیار
شاخه و ترکه، چوب کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
رها شدن از سرازیری همراه با ترس، از هم جدا شدن اجزای یک
فرهنگ گویش مازندرانی
دلهره، دلواپسی
فرهنگ گویش مازندرانی
شایعه
فرهنگ گویش مازندرانی
سرشاخه ی درخت که از آن هیزم گیرندخار و خاشاک سرشاخه های خشک.، شایعه
فرهنگ گویش مازندرانی